دشمن فرسای (رَ بَ) فرسایندۀ دشمن. عاجز کننده عدو: سال و مه دولت آن بارخدای ملکان همچنان باد ولی پرور و دشمن فرسای. فرخی ادامه... فرسایندۀ دشمن. عاجز کننده عدو: سال و مه دولت آن بارخدای ملکان همچنان باد ولی پرور و دشمن فرسای. فرخی لغت نامه دهخدا